به گزارش پرشین خودرو، اکبر براتی میگوید:
آن روز گروه حفاظت امام (ره) در ۸ خودرو مستقر بودند و هنگامی که از فرودگاه خارج شدند در میان سیل جمعیت ماجرایی پیش آمد که حاج اکبر چنین روایت میکند: «خودرو بلیزر را که آقای رفیقدوست رانندهاش بود از قبل میخواستیم ضدگلوله کنیم که چنین امکانی مهیا نشد. در نهایت فقط یک شیشه ضدگلوله تهیه شد که بین صندلیهای جلو و عقب گذاشتیم.
وقتی امام (ره) روی صندلی عقب سوار شدند، پرسیدند این چیست و گفتیم شیشه ضدگلوله است. بعد امام (ره) گفت احتیاجی به این کارها نیست و هیچ اتفاقی نمیافتد و پیاده شدند و روی صندلی جلو نشستند. همین آرامش و اطمینان امام (ره) به ما قوت قلب داد. بعد به سمت خروجی فرودگاه حرکت کردیم و وارد خیابانی شدیم که به سمت جاده مخصوص میرود و در مسیر، یک پیچ را که گذراندیم ناگهان دیدیم جمعیت عظیمی روبرویمان منتظر امام (ره) هستند.
آن جمعیت انبوه به سمت خوروهای حامل امام (ره) و خودروهای حفاظت آمدند و اتفاق عجیبی افتاد که هیچگاه یادم نمیرود؛ خودرو ما از جا کنده شد و واقعا انگار سیل آن را با خود میبرد. در واقع خودروها کاملا در میان جمعیت غرق شده بودند و فقط خودرو حامل امام (ره) که بلندتر بود گاهی در میان انبوه جمعیت دیده میشد».
در میان ازدحام جمعیت خودرو حامل امام (ره) نیز بالاخره موتور سوزاند، دود بلند کرد و از حرکت ایستاد. البته از طریق هماهنگی شهید عراقی با گروهی در نیروی هوایی که با انقلاب اعلام همبستگی کرده بودند مأموریت تکمیل شد و امام (ره) به جایگاه سخنرانی در بهشت زهرا (س) رسیدند. بعد هم آن سخنان تاریخی و آن صحنهها که دیدیم و تکلیف پهلویها و طرفدارانشان و دولت نامشروعی که باقی گذاشته بودند پس از خودشان، همانجا روشن شد؛ خلع شدند توسط امام (ره) در پیشگاه مردم ایران و در محضر شهدای انقلاب.
نظر شما