به گزارش پرشین خودرو به نقل از روزنامه اعتماد، افزایش قیمت دلار در ایران، آن هم در شرایطی كه نرخ برابری این ارز در مقابل واحدهای پولی دیگر در حال تضعیف است، قبل از هر چیز یك پیام را به اقتصاد ایران میدهد؛ ریال در حال تضعیف شدن است.
این امر طبعا ناشی از مجموعهای سیاستگذاریهای نادرست است كه همچنان در اقتصاد كشور ادامه دارد و پیامی كه به سرمایهگذار میدهد این است: دست نگهدار! در شرایطی كه بازارهای جهانی شاهد كاهش ارزش دلار امریكا در مقابل ارزهای معتبر دیگر است، ارزش این واحد پولی در مقابل ریال ایران تقویت میشود. این امر هنگامی كه مورد واكاوی بیشتر قرار میگیرد میتوان مشاهده كرد كه ارزش ریال در مقابل تمام ارزهای معتبر دیگر نیز در حال تضعیف شدن است؛ درنتیجه اتفاقی كه در حال رخ دادن است، یك پیام دارد، واحد پول ملی ایران در مقابل تمام ارزهای دیگر ارزانتر شده است.
ریال ضعیف میشود چون بیماری مزمن اقتصادهای نفتی دههها است در اقتصاد ایران حاكم است. دولت ایران سعی میكند از طریق تزریق منابع حاصل از فروش نفت پول ملی كشور را در یك قیمت ثابت نگه دارد ولی این سیاست هر بار شكست میخورد. كنترل دستوری قیمت دلار آن هم در شرایطی كه اقتصاد كشور تورم را تجربه میكند نهایتا به انباشت قیمتی و پس از آن سرریز شدن منجر میشود. اتفاقی كه در آغاز دهه ٩٠ یك بار افتاد و اگر باز هم در دهههای گذشته تمركز شود، تكرار این روند قابل مشاهده شدن است. دولت دوازدهم نیز كار تازهای نكرد، سراغ همان ترفندهایی رفت كه دولتهای دیگر نیز رفته بودند و البته نتیجهای هم حاصل شد مشابه كشورهای دیگر است. افزایش قیمت دلار هر چند سال یك بار تنها نیازمند یك اتفاق ویژه است، این اتفاق در سیكل اخیر به دلیل كاهش نرخ سود بانكی رخ داد. دولت و بانك مركزی بدون آنكه تبعات تصمیم خود را بررسی كند، نرخ سود بانكی را از ٢٢ درصد تا ١٥ درصد كاهش دادند. این اقدام سبب شد تا سرریز بازار بانكی به بازار ارز رود و با افزایش تقاضا قیمت ارز بالاتر برود. از سوی دیگر در بخش عرضه نیز با توجه به مناسب بودن رقم صادرات نسبت به واردات، باز هم ارز كافی در كشور وجود ندارد.
این امر میتواند ناشی از آن باشد كه همه ارز حاصل از مبادلات كشور وارد نشده است. از سوی دیگر دولت و حكومت هزینههای ویژهای هم دارند كه طبیعتا تا حدودی منابع ارزی كشور را به سمتی دیگر میبرد. همچنین دو مكان برای دور زدن تحریمها برای ایران وجود داشت، یكی تركیه و دیگری دوبی كه اختلافات سیاسی سبب كاهش روابط اقتصادی ایران با این دو كشور شده است و همین امر تا حدودی مبادلات ارزی ایران را متاثر كرده است. تاثیر روانی تحولات را نیز نباید نادیده گرفت. هنگامی كه دولت دایم وعده كاهش قیمتها را به مردم میدهد ولی در عمل اتفاق دیگری میافتد و مردم نمیتوانند متوجه شوند منظور مسوولان چیست، طبیعی خواهد بود كه با وجود توصیه مسوولان دولتی، باز هم مردم به بازار ارز سرازیر شوند.
دو تقاضا برای ارز در كشور وجود دارد، یكی تقاضای واقعی است و دیگر سوداگرانه. تقاضای واقعی به اندازهای است كه قیمت دلار مانع واردات نشود زیرا اگر دلار خیلی گران شود دیگر واردات كالا توجیه نخواهد داشت. در مقابل تقاضای سوداگرانه تنها خواهان افزایش قیمت است و اكنون این تقاضا بر بازار فشار میآورد. در حال حاضر كنترل سوداگری مهمترین كاری است كه دولت میتواند انجام دهد.
باید توجه داشت كاهش ارزش پول ملی به معنای بیثباتی و تضعیف یك اقتصاد است و به سرمایهگذار این پیام را میدهد كه اقتصاد فوق در حال حاضر شرایط سرمایهگذاری را ندارد و بهتر است مكان دیگری برای سرمایهگذاری آماده شود. از سوی دیگر تضعیف ریال موجب افزایش نرخ تورم هم خواهد شد و با توجه به اینكه تكرقمی شدن نرخ تورم یكی از مهمترین دستاوردهای دولت یازدهم بوده، بهتر است كه مانعی در مقابل این روند به وجود بیاید.
نظر شما