کد خبر 14743
۲۷ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۱:۳۶
2 راننده متخلف تهران قدیم و جریمه آنها

پرشین خودرو: نصب دوربین های هوشمند درون و برون شهری، آنگونه که مسئولان می گویند، موجب کاهش نسبی تصادفات شده و با ثبت تخلفات رانندگان، علاوه بر جریمه نمودن آنها، توقیف خودرو، ضبط گواهینامه، گرفتن امتیاز منفی و محرومیت از رانندگی تا مدتی معلوم و چه بسا شرکت در کلاس های متعدد و حتی اخذ گواهینامه جدید در صورت ابطال گواهینامه و حتی محرومیت همیشگی از رانندگی، از مواردی است که در قانون جدید پیش بینی شده است.

به گزارش «پرشین خودرو»، رانندگان پر خطر، باید گوش به زنگ باشند که در غیاب مامورین راهنمایی و رانندگی و راهور، خیال نکنند تخلفاتشان از چشم فانون به دور می ماند و بعید ندانند که در صورت تخلف، احضار شده و خوروی آنان، به همراه خودشان به ضابطین قانون سپرده خواهند شد. کافی است در تونل توحید یا رسالت، سرعت شما اندکی بیش از 60 کیلومتر در ساعت باشد یا آنکه با تعویض خطوط، خط ممتد را عبور نموده، و جا به جا شوید و دوربین، تخلف شما را ثبت نماید وآن وقت است که بعید ندانید چندی بعد، پاکتی حاوی عکس پلاک خودروی شما، همراه با درج ساعت و تاریخ و موقعیت تخلف، به در خانه شما می آید و باید در مهلت مقرر حداکثر دو ماه جریمه را بپردازید. به این بهانه نگاهی می اندازیم به جریمه ها در تهران قدیم. در روزگار خیابان های کم در روزگاری نه چندان دور، آن وقت ها که خیابان های تهران، تعدادش به 20 نمی رسید، سوار کردن مسافر اضافه در خودروهای جمعی جرائم سختی را به دنبال داشت، قبل از آنکه با هم قصه عمو حیدر راننده را بخوانیم، کافی است به خدمت رسانی مطلوب خطوط اتوبوسرانی تندروی بی آر تی نگاهی بیندازید و دریابید که به رغم حضور ثانیه ای برخی ار این خودروهای لوکس، جادار، خنک و زیبا، چگونه افزایش جمعیت شهرنشین، امکانات فراهم آورده را می بلعد و اینجاست که ظرف و مظروف همخوانی نداشته و باعث فرسودگی شدید این اتوبوس ها و پایین آمدن عمر مفید آنها می شود. اتوبوس های مفصلی ( آرتی کولیت ها) مجاری (که نامشان ایکاروس بود) تا همین چند سال پیش خدمت رسانی می کردند و امروز هیچ خبری از آنها نیست و علت، فشار بیش از حد به این اتوبوس های مقاوم است. به امید آنکه روزی فرا رسد، قصه عمو حیدر بار دیگر در شهرمان تهران، عینیت پیدا کند و اما قصه عمو حیدر: عمو حیدر کجایی که یادت به خیر «تازه ترین داستان ما، قصه عمو حیدر راننده است... عمو حیدر پیرمردی بود که سال ها در شمیران رانندگی می کرد و معتقد بود که اولین شوفر اتوبوسرانی تهران بوده است. عمو حیدر سال های جوانی خود را در قزاق خانه گذرانید، بعد در خط رانندگی افتاد، و تا آخر عمر با قد خمیده و دندان های افتاده، پشت فرمان می نشست و در جاده شمیران اتوبوس می راند. عمو حیدر داستان بست نشستن خود را چنین شرح داده است: «پس از راه افتادن اتوبوس در تهران، من نخستین شوفری بودم که پشت رل اتوبوس شهری نشستم. در آن روزها زیادی سوار کردن ممنوع بود و هر راننده ای که تخلف می کرد، هم شلاق می خورد، هم چهل چنجاه روز به بیگاری می رفت. یک روز با اتوبوس از دروازه دولت رو به میدان سپه می آمدم. نزدیک بیمارستان امیر اعلم زنی با بچه دست بلند کرد. اتوبوس جا نداشت، من هم می دانستم که زیادی سوار کردن خطر دارد. با این همه دلم به حال آن زن سوختف اتوبوس را نگاه داشتم. زن بالا آمد و مردی جای خود را به او داده، سر پا ایستاد. اما هنوز به اول شاه آباد میدان مخبر الدوله نرسیده بودم که مامورین شهربانی جلوی اتوبوس را گرفتند و فرمان دادند که پس از رسیدن به انتهای خط، همراه مامور به شهربانی بروم و یکی از پاسبان ها روی رکاب ایستاد تا مرا به شهربانی ببرد. من مسافرین را تا ته خط بردم و در آنجا به همراهی پاسبان پیاده، رو به شهربانی رهسپار شدم، ولی به محض اینکه وارد میدان سپه شدم، از پشت سر پاسبان به آن طرف نرده ها پریدم و یک راست زیر مجسمه ... بست نشستم. پاسبان که این وضع را دید به التماس و در خواست افتاد که: مرا بدبخت نکن، از زیر مجسمه بیرون بیا. من خودم وساطت می کنم که تو را مجازات نکنند.» عمو حیدر البته به این اظهارات اعتنا نکرد و پس از چند ساعت بست نشستن، مورد عفو واقع شد و با دل راحت از زیر مجسمه در آمد...» حسن هندی که یادتان هست؟! به نوشته همشهری، این از قصه عمو حیدر، اما برگردیم به جناب حسن آقای هندی که در روزگار خودش سرآمد خلافکاران روزگار خود بوده و حالا رفیق راه ماست تا بدانیم آیا و فقط جریمه می تواند راهگشا باشد؟ جالب آنکه در گزارش مامور نظمیه، خلاف او را «گناه» ثبت کرده است: «گناه» یوم 18/5/4 طی گزارش رسدبان 3 انشائ اتوبوس شماره 7754 ط، اضافه مسافر 10 نفر داشته، حسن شوفر شماره 2054 احضار، بازجویی شد، گناهش ثابت برای تعقیب به آن دادگاه اعزام می گردد. (حکم دادگاه) در تاریخ 18/5/17 به ده ریال محکوم است (منبع: حسینی، عباس؛ این اتولی که من می گم، ص ص 234 و 104، نامک، 1391 ، تهران) ارزان حساب کردند، ده مسافر، ده ریال، یعنی هر نفر یک ریال، و این در حالی بود که هزینه حمل مسافر از تجریش تا میدان توپخانه (میدان امام) در آن زمان، بدون رایانه، همان سوبسید قدیمی ـ یک ریال بود و این 10 مسافر به نفع شهربانی آن زمان، سوار اتوبوس این حسن آقای هندی شده بودند. قصه این حسن آقا ادامه دارد، تا شماره آینده که به همراه ایشان، راننده خلافکار دیگری را با سند و مدرک معرفی می کنم، عزت زیاد.
کد خبر 14743

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha